دهان گشوده بر چکتد

ساخت وبلاگ
      دمید  خورشید از لا به لای جنبش هر برگ * شبنم ها بر برگ برگ زمان نقطه چین * نت ها با تپش رگبرگ ها بیدار * واژه ها دلکوبه ها، دمساز * تو را کم دارم هنگامه ی آواز       دهان گشوده بر چکتد...ادامه مطلب
ما را در سایت دهان گشوده بر چکتد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sheribarayefarda بازدید : 34 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 6:23

فصلِ پاییز است موسمِ آوازِ مرغانِ شباویز است فصلِ شب های دلاویز است!   کاش می شد با تو می گفتم:، "برگ برگِ زرد و سرخ و ارغوانی در دلم، رویابرانگیز است" کاش می شد، با نفس هایت بخوانم، همنوا با برگ ها ی دهان گشوده بر چکتد...ادامه مطلب
ما را در سایت دهان گشوده بر چکتد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sheribarayefarda بازدید : 35 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 6:23

      ...تن زمین لرزید دل ما هرگز!، که آغوشی گشوده داریم برای مرگ!   جایتان خالی دیشب که بغض آسمان شکست چادرهامان هم به گل نشست... دهان گشوده بر چکتد...ادامه مطلب
ما را در سایت دهان گشوده بر چکتد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sheribarayefarda بازدید : 50 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 6:23

      نگاه کن چه بی بهانه مانده بند از بند ، بریده فریاد ها ، کشیده در بازی نور و رنگ، تپیده رهیده...   آن جا که آوند ها را آب می دادم زیستن را تاب، تاب بی برگیم نبود سر باز گشتنم هرگز   تا یگانه حقیق دهان گشوده بر چکتد...ادامه مطلب
ما را در سایت دهان گشوده بر چکتد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sheribarayefarda بازدید : 33 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 6:23

    راوی!، بگو آن بوی از عودسوز دل کس نبود ننگ است ...سراسر... سواره یا    پیاده را، خون است بر سنگفرش ها         دهان گشوده بر چکتد...ادامه مطلب
ما را در سایت دهان گشوده بر چکتد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sheribarayefarda بازدید : 35 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 6:23

آسوده از اهریمن در پوستین سپید و سیاه آدمی شبیه هیچکس # پای بر زمین چشم به آسمان دوخته خود سوخته # دست پینه بسته ی تهی سنگ زخمی کاری بر تن دیوار # نشسته روبروی کودکی آینه مبهوت اکنون خویش و سکوت پایان راه فریاد # آدمکش بازنشسته رولت روسی بازشماری سالهای رفته ترس تنهایی روزهای نیامده     + نوشته شده در  چهارشنبه بیستم مرداد ۱۳۹۵ساعت 13:51  توسط حجت اله یعقوبی  |  دهان گشوده بر چکتد...ادامه مطلب
ما را در سایت دهان گشوده بر چکتد دنبال می کنید

برچسب : پسماندهای,سکوت, نویسنده : sheribarayefarda بازدید : 31 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 13:08

تمام راه سپید بود که آمدی و سروها از دو سوی سرود سبز آمدنت را با باد تا آنسوی ابرها و ستاره ها و  نگاه مرا تا بی پایان روشن بامداد می خواندند   نه! نفرینی در کار نبود تو، روان گسیخته و ما ، هنوز... به بانگ خروس و صفیر گلوله به بدرقه ی خویش ایستاده ایم!     + نوشته شده در  پنجشنبه یازدهم شهریور ۱۳۹۵ساعت 23:11  توسط حجت اله یعقوبی  |  دهان گشوده بر چکتد...ادامه مطلب
ما را در سایت دهان گشوده بر چکتد دنبال می کنید

برچسب : روان,گسیخته, نویسنده : sheribarayefarda بازدید : 40 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 14:46

در هیچ آیینه  و آیینی آشیانه نخواهم کرد چنان که هیچ پرنده بر درختی نا استوار که چوپانی ناکرده در سر پادشاهی ست آدمیزاده را ...و پادشاهان را ملکی به ستم... ^ شاید، هم از این روی آن سوی پاره ابری پوزه بر زمین می ساید تا نیزه ی ماتادور بوسه بر گلویش بنشاند درّه ی عمیق خونش را بنوشد و  سروهایش سروده خوان و  رها باشند،   این سوی گرگ و گراز بتازند چرنده و چراگاه ،  دریده ! ^ و در این هنگامه  بنگری به بیابان ِ تهی   گریخته دل و جان ، آسوده چنان که نو زاده در آغوش مادری سیر ... در امان سر به بالین زمین بگذارم!     + نوشته شده در  شنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۹۵ساعت 20:50  توسط حجت اله یعقوبی  |  دهان گشوده بر چکتد...ادامه مطلب
ما را در سایت دهان گشوده بر چکتد دنبال می کنید

برچسب : گانه, نویسنده : sheribarayefarda بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 14:46

    یک وجب خاک اگر آنِ من بود جان می سپردم ، به فریادی دیگر رو به رنگین کمان سرد دروغین و راستیِ آسمان گُر گرفته در سرزمینی که واژه ها بر لب ها سوخته اند # نه ایستاده با مشت نه افتاده بر خاک نه سکوتِ فریاد نه فریادِ سکوت در جهانی که مفهوم آزادی رهایی از زندان است + نوشته شده در  پنجشنبه هشتم مهر ۱۳۹۵ساعت 11:39  توسط حجت اله یعقوبی  |  دهان گشوده بر چکتد...ادامه مطلب
ما را در سایت دهان گشوده بر چکتد دنبال می کنید

برچسب : بیانیه, نویسنده : sheribarayefarda بازدید : 32 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 14:46

  زنجره ها زنجیرهای شبانه را بر مغاره های گوش ها می بافند   چشم ها را مه سنگین و خوش تنهایی می بلعد   ستاره نیز در سیاهچاله ی چشمان جهانی مرده   دستم را بگیر می خواهم بودن را معنا کنم   در این قیرگون فراموشی پنجه گر بگشایی جهانی گواه است فرو می پاشم از هم تا جهانی دیگر را برانگیزم + نوشته شده در  یکشنبه دوم آبان ۱۳۹۵ساعت 13:43  توسط حجت اله یعقوبی  |  دهان گشوده بر چکتد...ادامه مطلب
ما را در سایت دهان گشوده بر چکتد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sheribarayefarda بازدید : 38 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 14:46